۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

[47] - برای ثبت در تاریخ

عکس شماره ی یک / دویچه وله :
من یکی جایی باید ارادت خودم را به خبر گزاری دویچه وله بیان می کردم. فکر کم الآن وقت مناسبی باشد. لحن خبرهایش، اینکه کامل است، را دوست دارم. صحبت با کارشناسانش منطقی ست و سوالهای به جایی می پرسد. یادم می آید آن سوالی که در اویل شروع درگیری ها از یکی از کارشناسان مخابرات پرسیده بود کارمان را راه انداخت و خیالمان را راحت کرد که اینها حتی موبایل خاموش را هم می توانند شنود کنند! عکس پایین نشان دهنده آمار شیر کردن های من در سی روز گذشته است. منبع: گودر! ضمنا لینک های این سایت بدون نیاز به فیلترشکن باز می شود.

عکس شماره ی دو / جماران :

خوب است اینها در تاریخ ثبت می شود. قیافه ی این سگهای هار تا ابد در ذهن تاریخ خواهد ماند. همین خودش کلی است.

عکس شماره ی سه / عاشورا :

بدون شرح - من جدیدا با این "ثبت در تاریخ" خیلی ارتباط برقرار کرده ام. این عکس هم باشد برای ثبت در تاریخ!

عکس شماره ی چهار / چرا؟ :

چرا. به قول دوستی خوب اینهایی که داری ازشان دفاع می کنید اگر ولشان کنید دوباره می افتد به جان ملت. می زنند، می کشند، تازه پولش را هم می گیرند. انقدر بزنیدشان که بروند برای دوستانشان تعریف کنند. وفتی می آیند به خیابان دست و دلشان بلرزد. من خودم شخصا اگر سرباز هم بودم نمی رفتم. سر پیچی می کردم. نمی ارزد به زدن مردم. من دادگاه نظامی را ترجیح می دهم.

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

[46] - دلتنگی بی پایان است

- مدتی که نمی نوشتم، به سختی گذشت. وسط آنهمه سر و صدایی که توی رسانه هایشان بابت پاره کردن عکس فلانی راه انداختند، من نگران آینده بودم. هر شب که تبلیغات وسیع تر می شد زنگ می زدم به دوستان در تهران که اگر خلاصه شهر به هم ریخت بیایید اینجا، نزدیک است! دستم به نوشتن نمی رفت. آنقدر استرس بالا بود که اگر چیزی می نوشتم چیزی به جز فحش رکیک از آن بر نمی آمد. بعد از شکست مفتضحانه اشان در آن مقدمه چینی که من یکی نمی توانستم پیش بینی اش کنم، اوضاع بر وقف مراد بود که خبر فوت آیت الله را شنیدم. مرگش هم فرصت بود. با مرگش هم زد توی گوش این جماعت. انصافا مردم سنگ تمام گذاشتند و من، امروز که به پشت سر که نگاه می کنم، خوشحالم. سال 2009 سال بدی بود یا خوب را نمی دانم. اما اگر به آنچه در این سال شروع شد نگاه کنیم، فکر می کنم سال خوبی بود. حداقل فراتر از انتظار من بود. البته این پست به مناسبت پایان سال نیست زیرا سال ما هنوز باقی است و هنوز ماجراها پیش خواهد آمد!

.

- چند روزی است که دارم به این فکر می کنم که ذاتا کولی هستم. نمی توانم یک جا دوام بیاورم. دوست دارم در سفر باشم. حس ترک کردن و رفتن و ادامه دادن - و نه ماندن و ساختن - من را در خلسه فرو می برد. برای همین است که عاشق سفرهای کوتاه و پیش بینی نشده هستم. فکر می کنم این ماجرا را در بلاگ نویسی هم می شود پیدا کرد. بلاگ قبلی ام که خیلی هم خوب بود از همه چیزش راضی بودم و بهترین بلاگی بود که تا به حال داشتم را به زور به 100 پست رساندم. الآن هم دائم به این فکر می کنم که یک بلاگ تخصصی راه بیندازم و درباره ی هنر و سینما بنویسم. اگر اسمی دارید برای پیشنهاد کردن، ممنون می شوم ذکر کنید.

.

- حس بدی است اینکه آدم بخواهد یک نفر را دلداری دهد اما نتواند. دلیلش پیچیده است. اما من اکنون از رنج کشیدن دوستی ناراحتم که فکر می کنم لیاقت زندگی بهتر از اینها را دارد. دوست داشتم به او یک خانه ی بزرگ کنار دریاچه با یک قفسه ی بزرگ کتاب و بی نهایت پول هدیه کنم تا فقط بخواند و بنویسد. بهترین آرزو ها را برایش دارم. نه فقط برای او بلکه برای تمام دوستانم. یکی از سر گرمی هایم همیشه همین است که در خیالاتم به دوستانم فکر می کنم و در ذهن مشکلاتشان را یکی یکی حل شده می بینم و حس می کنم در اوج هستند. گاهی هم از همین نوع فکر ها درباره ی خودم می کنم. گاهی هم درباره ی کشورم ...

.

- دلتنگی بی پایان است. حتی اگر تمام سیگارهای جهان را هم بکشم باز هم دلتنگی بی پایان است. حتی اگر تمام روز آفتابی یا ابری باشد. حتی اگر ثروت مند ترین مرد دنیا باشم. باز دلتنگی بی پایان است ...

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

[45] - جامعه شناسی هنر نوشته ی ژان دو وینیو

جامعه شناسی هنر* ژان دو وینیو شامل بسیاری از نکته هایی است که دقدقه ی این روزهای من است: ارتباط میان هنر و علوم انسانی و چگونگی پیوند میان هنرمند، اثر هنری و مخاطب. بخش کوتاهی از کتاب را برای نوشتن در بلاگم انتخاب کردم که بسیار مورد توجهم واقع شد و با آن هم رای هستم:
... بدترین بلایی که ممکن است بر سر فعالیت هنری بیاید این است که سر در درون خود فرو کند، از خود تغذیه کند و خود را به تباهی بکشد یا بر آنچه مایه ی نابودی آن است دامن بزند. در این صورت، هنرمند در نوعی محیط بسته و محصور زندگی می کند، همانگونه که سرخپوستان آمریکا می کنند. زبان چنین هنرمندی، زبان یک گروه بسته است که هدف عمده اش خدمت به تصویری است که خود از برتری و انزوای خودش ساخته است. این وسیله برای دفاع از خود در برابر زندگی واقعی و پاسداری از ارزشهای خودی در برابر خطر است. البته گاهی در دوران هرج و مرج اجتماعی یا سلطه ی نظامی، این انزواجویی به هنرمندان اجازه می دهد که بذرهای خلاقیت را از نابودی برهانند، همانگونه که در چین در زمان هجوم منچوری دیده شد. ... (صفحه ی 94)
* جامعه شناسی هنر / ژان دو وینیو / ترجمه ی مهدی سحابی / نشر مرکز / چاپ سوم 1386 / 178 صفحه / 2500 تومان

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

[44] - TEHRAN

پنجشنبه - جمعه - شنبه و یکشنبه تا ساعت شش بعد از ظهر تهران بودم. همانطور که از پست قبلی بر می آید با تردید بسیار این سفر کوتاه را شروع کردم. ابتدا به دیدن امید رفتم. از آنچه به نظرم می رسید چاق تر و مهربان تر بود. پیتزا خوردیم و درباره ی این روزها و آینده ، سینما و تاتر صحبت کردیم. تقریبا شش ساعتی طول کشید. شب به خانه ی دوست سربازم رفتم که قول داده بودم در طول سفرم در خانه اش مهمانش باشم تا کمی حرف بزنیم و دلتنگی اش کمتر شود. در آن خانه 5 نفر زندگی می کنند و البته قابل ذکر است که این خانه اصلا بزرگ نیست و دوست من مجبور است که با هم شهری هایش کنار بیاید. در میان هم خانه ای های دوستم دو نفر از طرفداران دولت به چشم می خوردند که یکی بسیجی باتوم به دست و دیگری از انصار بود. که اولی درباره ی دومی می گفت که تندرو است و من نمی توانم با این آدم کنار بیایم، خودتان حسابش را بکنید. از اتفاقاتی که در این چند روز در خانه گذشت عبور می کنم چون فکر می کنم بتوانید محتوای گفتگو ها را در ذهنتان تجسم کنید. در این مدت فیلم کتاب قانون را دیدم و چند قسمت از فیلمم را در تهران فیلم برداری کردم که فیلمم را از بن بست رهانید و توانستم آنچه می خواهم را در تهران بیابم. چند کتاب هم از کتابسرای نیک خریدم با مشخصات زیر:

1) سینما و سینما گران (مجموعه مقالات) / گزیده مقالات مجله ی رودکی (1350 - 1357) / لوئیس فورزدل - جون روزنگن فورزدل - رودلف آرنهایم - حسن فیاد - لوئیس جانه تی - احمد ضابطی جهرمی - آکیرا کوروساوا - پری صفا - جوزف ال.اندرسن - دافالدریچی - بهزاد عشقی - مهشید امیرشاهی - فریدون معزی مقدم - جمشید اکرمی - جان باکستر - جان جیلت - تک گالگر - نورمن سوالو - ساتیا جیت رای - سیاوش صفا / ترجمه: جمشید اکرمی - حسن فیاد - پری صفا - شاهرخ نیک بین - پرویز شفا / وازرت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات / چاپ دوم: زمستان 1386 / قیمت 2800 تومان

2) ساختارگرایی، نشانه شناسی سینما - به انضمام « صورت و معنا در سینمای نوین ایران » / گردآورنده: بیل نیکولز / مقالاتی از: اومبرتو اکو - پیر پائولو پازولینی - رونالد ابرامسون - کریستین متز - پیتر ولن - ایو دولارو - سام ردی - بیل نیکولز و نویسندگان کایه دو سینما / ترجمه: علاءالدین طباطبایی / نشر هرمس / چاپ دوم: 1385 / نشر هرمس / قیمت 3000 تومان

3) وودی آلن ( کتاب کوچک کارگردانان ) / مارتین فیتزجرالد / ترجمه: مژگان محمد / کتاب آوند دانش / چاپ اول: 1383 / 187 صفحه / قیمت 2000 تومان

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

[43] - شرح حال

اینجا شدیدا باران می بارد. دیروز - امروز و به قول یاهو ودر فردا هم خواهد آمد. نشسته ام روی تخت، لپ تاپم که الان مشغول تایپ کردن هستم، جلویم باز است. یک مهتابی هم بیشتر روشن نکرده ام تا از این نور روز ابری حداکثر استفاده را ببرم. گویا امروز روز دراز کشیدن، کتاب خواندن و موزیک های تکراری گوش دادن و خوابیدن است. منتظرم نتایج فستیوال را بدهند. تقریبا می شود گفت یک سال است که منتظر این روز هستم و الآن که به آن روز رسیدم چک کردن گودرم را به چک کردن سایت فستیوال ترجیح می دهم. قبلا فکر می کردم اگر فیلممان پذیرفته شود از خوشحالی سرم را به سقف می کوبم. فکر می کنم حس شگفت زده شدن را کم کم دارم از دست می دهم. البته واقعیتش این است که کمی استرس دارم، در حد استرس وقتی که آدم غذایش سر گاز است و دارد با این تلفن های سیمی صحبت می کند. انتظار چندانی ندارم. یعنی منتظر راه یافتن به فستیوال مذکور نیستم.

قرار بود فردا بروم تهران. برای دیدن چند دوست و ادامه ی فیلم برداری فیلم جدیدم. اما الان که آب و هوا را نگاه کردم دیدم تهران احتمالا طی روزهای آینده برفی خواهد شد. من هم که از برف متنفرم، آن هم در شهر غریب با یک دوربین و سه پایه که باید همه جا همراه خودم ببرم. هنوز تصمیم قطعی نگرفتم. شاید ماندم خانه، چند روزی کتاب خواندم و بعضی از کارهای دانشگاه را انجام دادم.

تا چه پیش آید.