۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

[51] - فراموشی

من خیلی زود می بخشم. زود فراموش می کنم. انگار مثلا طرف آن حرفها را نزده یا آن کارها را نکرده. شدیدترین درگیری ام با یکی از دوستان نزدیکم، بیشتر از شش ماه طول نکشید. بقیه درگیری ها طی یکی دو هفته - حداکثر - رفع می شوند. فکر می کنم به خاطر همین است که نظرم این روزها بیشتر روی صلح است. روی امتیاز گرفتن و آرام پیش رفتن. امتیاز گرفتن در بلند مدت. انگار که توی خیابان روی مردم اسلحه نکشیده اند. و ندا و سهراب و بسیاری دیگر را نکشتند و انگار که سابقه ی جنایاتشان را پیش از خرداد هشتاد و هشت فراموش کرده باشم. نمی دانم. این روزها فکر می کنم که نمی دانم چه چیز درست است. صلح یا جنگ؟ که البته همیشه هزینه جنگ و آشوب بالا بوده است و من به خودم که فکر می کنم - می بینم حالا که ماندنی هستم اینجا بهتر که در صلح باشم تا جنگ. ولی باز جنایات اینها جلوی چشمم می آیند. به این فکر می کنم این خیلی ساده انگارانه است که حس کنیم اینها یک شبه تغییر کرده اند قصد امتیاز دادن دارند. منتظرم تا 22 بهمن تا ببینم تصمیم مردم چیست. چشم به مقالات و تحلیل ها دارم و امیدوارم مردم بهترین تصمیم را بگیرند. افسرگی و بی عملی این روزها را اضافه کنید به همه ی اینها.

پ.ن: پست قبلی اصلاح شد.

5 comments:

M. R گفت...

از اونجایی که من معمولاً درباره ی عشق نظری ندارم گفتم در پست قبلی یه چیزی بگم بگنجه! که شد این. مطابق صحبتهای قبلی که با شما داشتم و برام سئوال بود که علیرضا چرا تو دوستدختر! نداری... قس علیهذا!
-----------
دستتون درد نکنه نظرتون این روزها بیشتر روی صلحه. عنایت فرمودید بنده نوازی فرمودید هر چی باشه همشهری مقام عظما هستید!
-----------
دیگه این پست رو اصلاح نکن بذار ما یه دو تا تیکه بهت انداخته باشیم!

Alireza گفت...

به محمدرضا:
1- نیشتو ببند خواهشا.
2- هر چی بشه داداش ای یارو بچه مشده. نمزروم بهش دس بزنن. خودما اعدامش مکنم. قضیه خانوادگیه. به بقیه مربوط نمشه.
---
3- خودت هم می دونی منظورم اینه که اینها برون یا نه. بحث من نیست. به نظرم انقلاب هزینه هایی داره که می شه بدون پرداخت کردنشون به جایی رسید. خودت روی گودر یکی چیزی به نظرم از بلاگ سیبستان شیر کرده بودی در همین باب.
4- تو که اگه من کلا این بلاگو کلا درشو تخته کنم این موتور تیکه پراکنیت خاموش نمیشه.
5- سلام مارو به آقا برسون. گویا این روزا خیلی اونورا پیداش میشه.
6- آب و هوا چطوره اونجا؟

M. R گفت...

نیشمو! هه هه!
باشه یره ای بچه مشد مال خودتایه!
خب خیلی سخته بگیم راهکار چیه... اونم امثال ماهایی که فوق فوقش بشیم نظریه پرداز دست چندم
بزرگی شما رو می رسونوم!
آب و هوا در حد هاوایی! مثل همون روزهایی که اومده بودی! باور کن بی شوخی می گم

Alireza گفت...

البته همه ی اینها درست به جز اینکه تو بیشتر از به نظر پرداز دسته چندمی.
---
با این آب و هوا اگه امتحان نداشتم میومد یه سر بهت می زدم.

Unknown گفت...

لعنت بر ضحاک....
مطمئن باشید جان مردم به لب آمده...

ارسال یک نظر